نویسنده : ایمان اسدی




 
پس از به قدرت رسیدن باراک اوباما در 15 آبان 1387، وی از همان ابتدا بحث مذاکره بدون پیش‌شرط را مطرح کرد. رهبر معظم انقلاب با هوشیاری تمام در نوروز 88 با طرح بحث دست چدنی پوشانده شده با دستکش مخملی، از این سناریوی جدید آمریکایی‌ها رمزگشایی کردند و آنها را با ناکامی مواجه ساختند. در آن برهه‌ی زمانی رهبر معظم انقلاب بدون اینکه فریب لبخند و انعطاف دولتمردان جدید آمریکایی را بخورند، با آگاهی از عمق خباثت و خوی شیطانی استکبار جهانی از ترفند جدید آنها رونمایی کرده و در همان موقع حجت را بر همگان تمام کردند. برخی افرادی که در آن برهه فریب لبخند دشمن را خورده بودند و از پیشنهادهای جدید آمریکایی‌ها ذوق زده شده بودند، با گذشت اندک زمانی به اشتباه خود پی بردند و مشاهده کردند که گزنده‌ترین و به اصطلاح فلج‌کننده‌ترین تحریم‌ها علیه ایران در زمان زمامداری همان کسانی اعمال شد که تا دیروز به دنبال تعامل با ایران بودند. این یک نمونه از ده‌ها مورد عدم حسن نیت آمریکایی‌ها بود.
مسئله‌ی امروز ایران و آمریکا، این بار هم تفاوتی با دوره‌های قبلی ندارد. پس از رویکرد نسبتا منعطف دولتمردان جمهوری اسلامی در برابر ایالات متحده آمریکا در سفر اخیر به نیویورک، هیچ تغییری در رفتارهای مخاصمانه‌ی طرف آمریکایی مشاهده نشده است. برای اثبات عدم حسن نیت در رویکرد اخیر آمریکایی‌ها ذکر چند نکته مفید به نظر می‌رسد؛

1- بلافاصله پس از تماس تلفنی رؤسای جمهور دو کشور، طرف آمریکایی پس از اینکه ایران را به عنوان درخواست کننده‌ی تماس تلفنی معرفی کرد، این ترفند را در پیش گرفت که بالاخره تحریم‌ها ایران را پای میز مذاکره کشاند! دولتمردان آمریکایی پس از این تماس تلفنی هم سخن از روی میز بودن همه‌ی گزینه‌ها بر زبان راندند و هم از عدم اعتقاد خودشان به قبول حق غنی‌سازی ایران پرده برداشتند.
2- تنها مابه‌ازای متوازن در برابر اقدامات اعتمادساز و شفاف سازی‌های جمهوری اسلامی ایران، لغو تمامی تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی طرف غربی است. اما دولتمردان آمریکایی به جای لغو تحریم‌های فعلی، عدم تصویب تحریم‌های جدید را جایگزین آن کرده‌اند و تحرکات اخیر آنها همگی در این راستا بوده است که البته با توجه به نفوذ سنگین لابی صهیونیستی در کنگره بعید به نظر می‌رسد حتی در این زمینه هم توفیقی به دست آورند.
3- انداختن توپ به طور کامل در زمین کنگره نیز دیگر ترفند آنهاست. در این که نقش اصلی را در اتخاذ تحریم‌های وحشیانه، کنگره‌ی آمریکا و مشخصا مجلس سنا بر عهده داشته است، محل اختلاف نیست و در اینکه کنگره به این راحتی‌ها از تداوم فشار و هجمه‌ی اقتصادی علیه ایران هم دست بر نمی‌دارد هم جای اختلاف نیست، ولی ذکر دو نکته در این جا ضروری است؛ اول اینکه بخشی از تحریم هایی که علیه ایران اتخاذ شده است، یا فرمان اجرایی شخص رئیس جمهور بوده است و یا توسط وزارت خزانه‌داری آمریکا صورت گرفته است که دولت آمریکا می‌تواند هر دوی این‌ها را بدون مجوز کنگره لغو نماید. نکته‌ی دوم اینکه در بخشی از تحریم‌های مصوب کنگره، اجازه‌ی تعلیق و یا لغو آنها به رئیس جمهور داده شده است، به مانند آنچه که در قضیه‌ی پاکستان و برمه اتفاق افتاد. پس در صورت عدم همراهی کنگره، باز هم دست دولت آمریکا در برخی حوزه‌ها باز گذاشته شده است و نمی‌تواند کنگره را بهانه قرار دهد.

در مجموع باید گفت هم‌چنان هیچ تغییری در رفتار خصمانه و خوی استکباری شیطان بزرگ رخ نداده است و ذره‌ای از دشمنی آمریکا علیه ملت ایران کاسته نشده است و دولتمرادن ایرانی باید با هوشمندی تمام، این بار هم فریب لبخند دشمن قسم خورده‌ی ایران اسلامی را نخورند.
منبع مقاله :
اندیشکده راهبردی تبیین